نویسنده: لیدیا کِی | ترجمه: سپیده ناجی
ادوارد کریستوفر معروف به “اِد شیرِن” متولد ۱۹۹۱، خواننده، ترانهسرا و هنرمند مشهور انگلستانی است. او در سال ۲۰۱۶ به خاطر آهنگ “بلند بلند فکر کردن” برنده جایزه بهترین آهنگ سال شد. ترانهها و آهنگهای او بارها در صدر بهترین و پُرپخشترین آهنگهای دنیا قرار گرفته است.
آیا همیشه از شنیدن داستانِ زندگی اد شیرِن حیرتزده شده بودید؟
خب او هم مانند خیلی از ما زندگی آسانی نداشت؛ جنگ و جدل با کشمکشهایی که بهخاطر ترسناکبودنِ ناشی از رنگ موهایش داشت و ناامنی و خجالتزدگیِ همراه آن تا تبدیلشدن به خوانندهای که برنده یک جایزه گرمی شد! (جایزه گرمی Grammy برترین جایزهای است که هر سال به بهترین کارهای موسیقی کشور انگلستان اهدا میشود).
داستانِ اد شیرِن نشان میدهد که چگونه یک هنرمند میآموزد تا یگانگی و منحصربهفرد بودن خود را بپذیرد، در آغوش بگیرد و بر چالشهای پیشِرو چیره شود فقط و فقط برای اینکه یکی از زیباترین صداهای نسل ما را برایمان به ارمغان آورد. این خواننده، این ترانهنویس و گیتاریست انگلیسی، محبوب خیلی از افراد پیر و جوان سراسر دنیاست. صدای او افراد زیادی را دور هم جمع میکند حتی آنهایی که این سبک موسیقی را ترجیح نمیدهند. او فقط یک پسر خجالتزدهِ مو حنایی بود هنگامی که در صحنه ظاهر شد؛ اما بهسرعت قلب همهی شنوندگانش را ربود. اما این فقط برای شروع بود… بیایید نگاه نزدیکتری به کشمکشها و پیروزیهای این سوپراستار پاپ بیاندازیم:
موسیقی عشق اول او بود!
ادوارد کریستوفر شیرِن در فوریه سال ۱۹۹۱ در هالیفکسِ بریتانیا بهدنیا آمد. او یک برادر بزرگتر از خود داشت و والدینش در آن زمان در زمینه مشاوره هنری فعالیت میکردند. زمانی که در مدرسه درگیر مجادلههای اجتماعی بود، در همان سن پایین علاقهای به موسیقی در او وجود داشت. او در سن ۴ سالگی عضو گروه سرود کلیسا شد و خیلی زود نواختن گیتار را شروع کرد.
در سن ۱۱ سالگی او ترانههای خود را مینوشت که الهام گرفته شده از صحبت با دِیمیِن رایس در پشتصحنههای اجرایش بود. نه تنها عشق او به موسیقی مشهود و واضح بود، بلکه استعداد او بود که دیگران را در اطرافش متوجه خود کرد.
خوبیها و بدیهای مو حنایی بودن!
اد شیرِن هر روز در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت! عمدتاً بهدلیل لکنتِزبان و عینک بزرگِ خودش! وقتی کودک بود عمل جراحیای را انجام داد که اشتباه پیش رفت و او را با تنبلیِچشم و مشکلات گفتاری شدید مواجه کرد.
هر زمان که سعی میکرد در کلاس حرفی بزند، دهانش فلج میشد و هیچ کلمهای بیرون نمیآمد. بچههای دیگر بخاطر همین به او میخندیدند و مسخرهاش میکردند اما خیلی زود به این دخالتها پایان داد و دستش را بالا برد.
اما جالب اینجا بود که این مسئله در مورد آواز خواندن و ساختن موسیقی نبود. او از آوازخواندن در کلیسای محلی لذت میبرد و آن را دائماً به اشتراک میگذاشت. گیتار زدن در اتاقش جزو معدود لحظاتی بود که خود و احساساتش را تحت کنترل قرار میداد. البته رنگِ موی او هیچ کمکی به تصویر او در مدرسه نمیکرد. هرچند در آن زمان زود متوجه شد که مردان مو حنایی به هیچوجه جذاب نیستند و آنها نیاز به توجه و به شمار آمدن برای انجام فعالیتها دارند، اگر میخواهند چیزی را به واقعیت پیوند بزنند. او آنچه را که باعث ماندگاری او بهعنوان یک نوازنده شد را به اشتراک گذاشت…
شروع حرفه موسیقی
گفتاردرمانی او خوب پیش نمیرفت و یکی از بزرگترین ترسهای او این بود که تا آخر عمر به همین شکل باقی بماند. اما زمانی که پدرش یکی از صفحات موسیقی اِمینم را برایش خرید، همهچیز تغییر کرد. اد شیرِن از اینکه این خواننده با این سرعت رپ میخواند شگفتزده شد و اِمینم الهامبخش او شد و همه کلمات او را وقتی فقط ۱۰ سال داشت آموخت. او شروع به نوشتنِ بیشتر برای موزیک خودش کرد و خیلی ناگهانی لکنت زبان او از بین رفت.
اد میدانست که موسیقی حرفه اوست و باید کاری برایش انجام دهد. بنابراین علاوهبر نواختن گیتار و ترانهنویسی، شروع به اجراکردن در محلهای مختلف کرد. خیلی زود به ۱۲ اجرا در طول هفته رسید. این به مدت ۴ سال ادامه داشت و کمی بعد او سیدی هایش را ضبط کرده و میفروخت. در سن ۱۴ سالگی اد شیرِن گیتار و لباسهایش را برداشت، و راهی لندن شد تا بهطور رسمی حرفه موسیقی را شروع کند و ببیند کجا میتواند آن را گسترش دهد.
وقتی زندگی سخت میشود…
ماندن در خیابان خیلی راحت نبود. او میگوید که نمیتوانست شبها جایی برای خواب پیدا کند و مجبور بود در پارکها یا در ایستگاه مترو بخوابد. او شبهایی را سپری کرده بود که هیچ پولی برای غذا نداشت و گاهی نزدیک بود که تسلیم شود؛ اما نشد. در لندن او در جاهای کوچکی به نواختن میپرداخت، بیشتر آهنگهای خودش را میساخت، آلبوم پخش میکرد، تست خوانندگی میداد و با خوانندههایی که در طی مسیرش قرار داشتند، همکاری میکرد. او به بیش از ۳۰۰ اجرا در سال ۲۰۰۹ به تنهایی پرداخته بود.
وقتی رسانههای اجتماعی وارد میشوند!
جهش بزرگ او در سال ۲۰۱۰ بود؛ در حالیکه بدون سختکوشی این اتفاق امکانپذیر نبود و تا به حال هم اد شیرِن آن را انجام داده بود. رسانههای اجتماعی موفقیت او را سریعتر از آنچه که باید رقم زدند. در آن زمان خوانندههای زیادی نبودند که توانمندی و پتانسیل استفاده از رسانههای اجتماعی را داشته باشند اما اد شیرِن به سرعت پتانسیل استفاده از آن را بدست آورد.
او ویدئوهایش را بصورت آنلاین پست میکرد و یکی از آنها توسط رپری به نام “Example” دیده شد که سبک او را بسیار پسندید و از او دعوت کرد تا با هم توری داشته باشند. این کمک کرد که او حضور آنلاین خود را بیشتر و بیشتر کند و مردم در سراسر دنیا شروع به اشتراک گذاشتن ویدئوهای یوتیوب او کردند. به سرعت فضای رسانهای شروع به توجه به این پسر مو حنایی با گیتار و صدای فوقالعادهاش کرد و بعضی از اسامی بزرگ و روزنامهها شروع به ذکر کردن نام او کردند. این اتفاق فرصتی برای رویاهای بزرگتر را برای اد شیرِن به ارمغان آورد و او میدانست برای دیدن پیشرفت باید به آمریکا مهاجرت کند.
جیمی فاکس، تیلور سوئیفت و خیلیهای دیگر…
او در حالی به لسآنجلس آمد که هیچ قرارداد ضبط یا جایی برای ماندن نداشت. او شروع کرد به فرستادن آهنگهایش به هرکسی که میتوانست به نحوهای به او کمک کند اما هیچ پاسخی دریافت نکرد. تا روزی که وقتی در حال اجرا به میزبانی یک رادیوی محلی بود، برای اجرا کردن اما اینبار روی صحنه خریداری شد. او وحشتزده شروع به نواختن کرد اما ۱۲ دقیقه بعد تشویقِ ایستاده حضار را دریافت کرد. نام میزبان جیمی فاکس بود که بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و اجازه داد تا اد از استودیوی ضبط او استفاده کند و همچنین به او اجازه داد تا از جایِخواب او برای چند هفته استفاده کند.
بعد از کسب جایگاه دوم آیتونز برای کار تازه پخش شدهاش دعوت شد تا با Atlantic Records کار کند. با کمک آنها او اولین آلبوم استودیویی خود، “+” را خلق کرد. آلبوم او سریعاً ۱۰۲,۰۰۰ نسخه فروخت و بعد از آن در همان سال به دومین آلبوم تازه به اجرا درآمده پرفروش در بریتانیا تبدیل شد. یک سال پس از پخش آلبوم “+”، این آلبوم به فروش بیش از یک میلیون نسخه دست پیدا کرد.
پس از این موفقیت فوری او همکاریهایی با “One Direction” و “Taylor Swift” داشت و یکی دیگر از آهنگهای او “I See Fire” در فیلم “The Hobbit” استفاده شد. آلبوم بعدی او “X“ که شامل چندتا از بزرگترین تِرَکهای او میباشد، در سال ۲۰۱۴ بیرون آمد و مستقیما در رتبه یک در چارت آمریکا و بریتانیا قرار گرفت. در سال ۲۰۱۶ او جایزه گرمی برای بهترین آهنگ سال را از آن خود کرد.
عجیب و غریب بودن چیز فوقالعادهای است!
داستان زندگی اد شیرِن یکی از داستانهای الهامبخش مدرنی است که میتواند به هنرمندان تازهکار و نوجوانانی که هنوز معروف نشدهاند امید ببخشد. او دوست دارد این واقعیت را به یاد داشته باشد که یکی از بامزهترین بچهها در مدرسه او که کمی بعدتر از او مدرسه را به پایان رساند، لولهکشِ خانه او بود! به همین دلیل است که او به اصلِ “به خود متکی بودن” باور عمیقی دارد، به جای دنبال کردن جماعت و همرنگ آن بودن یا پنهانکردن تفاوتها!
من امیدوارم که اتفاقات زندگی اد شیرِن تاکنون باعث ایجاد انگیزه در شما برای انجام کارهای بزرگ شده باشد. همه ما آن را درون خود داریم و نیاز داریم تا منحصر به فردیِ خودمان را در آغوش گرفته، با هرآنچه که داریم کار کنیم و هرگز از تلاشکردن دست برنداریم.