کَتلین گلدینگ قهرمان این داستان است. او در تولد ۲۲ سالگیاش ۱۴۸ کیلوگرم وزن داشت و تبدیل به شخصی شده بود که از آن متنفر بود. اما او کمی به این مسئله که “هیچ چیز ممکن نیست تا همیشه ثابت بماند” باور داشت و این باور باعث کشف قدرت درونی او شد.
تمایل کَتلین برای کاهش وزن در سن پایینی در او ایجاد شد. او به خاطر دارد وقتی که در مدرسه ابتدایی بود مجبور بود یادداشتی از پزشک متخصص اطفالش دریافت کند که شامل اجازه و تائید او برای شروع یک برنامه مراقبت وزنی بود. در ۲۱ سالگی او خود را در حال مبارزه کردن با افسردگی و اضطراب یافت. او از غذا به عنوان مکانیسم مقابله با آن استفاده کرد و دچار اختلالِ غذا خوردن بیش از حد به دلیل افسردگی شد .
نقطه تحول که باعث کشف قدرت درونی شد !
او لحظهای را که همه چیز تغییر کرد را به خاطر میآورد. یکروز بسیار گرم در تابستان ۲۰۱۵ بود و مشغول فیلمبرداری بود. او در اوایل آن روز دعوت به یک پارک تفریحی را رد کرده بود چون که میدانست در سوارشدن ماشینها و استفاده از وسایل پارک دچار مشکل میشود و البته قرار بود ملاقاتی با دکتر برای شروع درمان دیابت داشته باشد. در آن زمان او روز بدی را پشت سر گذاشته بود و گویا همه چیز برای بدتر شدن اوضاع دست به دست هم داده بودند !
او توسط گروهی از غریبهها مورد تمسخر قرار گرفت ؛ او میگوید: “مردی پاهای مرا به دوستش نشان داد و همهی آنها شروع کردند به خندیدن. من سریعاً دلیل کار آنها را متوجه شدم و شروع کردم به گریهکردن.”
کَتلین ادامه داد: “من اصلاح کردن پاهایم را متوقف کردم چون برایم سخت بود به ساق پاهایم دسترسی پیدا کنم و این برای آنها خندهدار بود.”
در همین لحظه اشک از چشمانش سرازیر شد و به داخل ماشینش بازگشت و تصمیم گرفت تا مرحله درمانی برای انجام عمل بایپس معده (یک نوع عمل جراحی برای درمان چاقی) را شروع کند. او میگوید : “من به آن لحظه و آن روز برگشتم و از یادآوریِ آن، نیروی زیادی دریافت کردم چون همان روز باعث شد زندگی به من بازگردانده شود.”
او در آن لحظه به خود قول داد تا هرچه زودتر کارهایی را که سبب سلامتِ بدنی او میشود ، انجام دهد. “آن روز فقط در حد یک شکاف سطحی بود از آنچه که من میخواستم به آن تبدیل شوم.” در روز عمل جراحی، او آن احساساتی را که به دلیل صداهایی که در ذهن او بود به خاطر دارد: “به یاد دارم که در آینه حمام به خود نگاه کردم و به خود گفتم که امروز زندگیت را تغییر میدهی. تو تسلیم نخواهی شد و شکست نخواهی خورد.”
خوشحالی از مسئولیتپذیری ناشی میشود !
در حال حاضر، رابطه او با غذا عوض شده است اما مهمتر از آن این است که او بها و قیمت خود را کشف کرد و ارزش نهاد. حالا در سن ۲۶ سالگی، گلدینگ احساس خوبی درباره خودش دارد و برای آیندهاش بسیار هیجانزده است. او متوجه شد آگاهی از این مسئله که “خود او تنها مسئول شادی و خوشحالیاش است” کلید او برای موفقیتش بود.
گلدینگ میگوید : “شما فقط باید آن را بخاطر خودتان انجام دهید. این تنها چیزی است که باعث ادامه دادن راه و مسیری که پیش رو دارید میشود؛ دقیقا در همان روزهایی که میخواستید تسلیم شوید.”
او در پایان میگوید : “فهمیدن و باور آنکه شما لیاقت بهدست آوردن اهدافتان را دارید، باعث تفاوتهای زیادی در جهان بین شما و آدمهای سست اراده میشود.”