نویسنده: برندن برچارد | ترجمه: سپیده ناجی
من در مسیر اولین مراسم سخنرانیِ عمومی خود، در یک کوچه دچار حالت تهوع شدم. وقتی که سرانجام در مقابل حضاری که ۵۰ نفر بودند ایستادم، با اضطراب عرق میریختم. در ۱۰ دقیقه اول دچار لکنت زبان شدم و به سختی میتوانستم آنچه که باید میگفتم را به خاطر آورم. به یاد دارم که آنجا ایستاده بودم و داستانی که برایم بسیار مهم بود را با حاضرینِ در آنجا به اشتراک میگذاشتم در حالیکه همزمان ذهنیتم مرا دچار رعب و وحشت کرده بود چون که تصور میکردم همه حاضرین فکر میکنند من یک احمقم! اما در حال حاضر شرایط چگونه است؟ اکنون من برای بیش از ۶۰ هزار نفر بر روی صحنهها، مراکز کنفرانس و سالن هتلها در سال ۲۰۱۷ سخنرانی کردهام و ویدیوی سخنرانیهای من بیش از ۲۰۰ میلیون بار بهصورت آنلاین بازدید داشته است. مشخصاً چیزهایی در زندگی من تغییر کرده است…
شما چگونه میتوانید خود را از سطحی که هیچ مهارتی در اختیار ندارید به سطحی برسانید که در همه چیز ماهر باشید؟ این فقط شامل گنجاندن نکات زیر در یک زمان و ساعت نیست؛ بلکه درباره شکل صحیحی از تمرین و تلاش و نظارت جامعی بر آن در طی این راه است. این نکات مشخص میکند که هر مهارتی با چیزی که من آن را تسلط تصاعدی مینامم، به سرعت بهدست میآید.
در اینجا ۱۰ قدم برای تسلط تصاعدی آورده شده که من آنها را برای یادگیری سخنرانی در ملأعام به کار گرفتم:
- مهارتی که قصد ماهر شدن در آن را دارید مشخص کنید
تمرکز خود را محدود کنید. من مخصوصاً انتخاب کردم تا مهارت فیالبداهه و خودجوش سخنرانی کردن را فرا بگیرم.
- اهداف ممتد و خاصی را در مسیر خود مشخص کنید تا مهارت آن را کسب کنید
هدف من ۶۰ دقیقه صحبت کردن بدون در دست داشتن هرگونه برگه و یادداشتی بود. در ابتدا من با در اختیار داشتن کل مطالب در چندین برگه شروع کردم. سپس فقط در یک برگه خلاصه شد و بعد فقط آن را به ۵ نکته مهم کاهش دادم. بعد از ۱۰ سخنرانی دیگر خبری از هیچ یادداشتی نبود.
- احساسات و عواطف بالایی را ضمیمه سفر خود قرار دهید
من همیشه به خود یادآوری میکنم که چرا صحبت کردن به بهترین نحو و بینقصترین حالت ممکن اینقدر مهم و حائز اهمیت است. از این رو اجازه این را دادم که از خود ناامید و یا عصبانی شوم تا به دنبال آن خودم را در این زمینه بهبود دهم.
- عوامل موثر در موفقیت را شناسایی کرده و نقاط قوت خود را در آن مناطق توسعه دهید
من دریافتم که مهمترین اجزای یک سخنرانی عالی و بینظیر شامل چند داستان احساسی، سه نکته آموزشی و واضح و یک صدای پرانگیزه برای اجرا بود. من این عناصر را تمرین کردم و جز این موارد وقتم را صرف تمرین برای چیزهای دیگر نکردم.
- تجسمِ تصوراتی را که به وضوح شکست و پیروزی را به تصویر میکشد، توسعه دهید
طی سالها، هر صبح ترجیح میدهم دراز بکشم و خود را در حال ارائه یک سخنرانی قوی تصور کنم. من هر دو قسمت خوب و بد آن را در نظر گرفته و چگونگی ترمیم آنها را تجسم میکنم.
- تمارین چالشبرانگیزی که توسط متخصصان جمعآوری شده را در برنامه خود بگنجانید
من مربی نداشتم بنابراین کتابهایی که توسط کارشناسان در زمینه سخنرانیِ عمومی نوشته شده بود را میخواندم و تمرین میکردم و از آنها آموزش دیدم.
- میزان پیشرفت خود را اندازه گرفته و بازخورد ظاهری آن را به دست آورید
بعد از هر تمرین من در مورد آنچه که دارای حس خوبی بود و یا آنچه که دوست نداشتم و همینطور چگونگیِ بهبود بخشیدن آنها را مینوشتم. سپس برای دوستانم و سازمانهای غیرانتفاعی، سخنرانیهای رایگان ترتیب میدادم تا تمرین بیشتری کرده باشم.
- آنچه که میآموزید را با تمرین کردن و یا رقابت با دیگران به اشتراک بگذارید
حتی در خلال لحظاتی که آمادگی نداشتم، کلاسی را به منظور بحث کردن و مناظره ترتیب میدادم بنابراین میتوانستم مهارت سخنوری را تمرین کنم و با دیگران به رقابت بپردازم. شناخت کسی که در مناظره برنده میشد به من کمک کرد تا بیشتر بدانم که روی چه چیز باید کار کنم.
- اهدافتان را بهطور مستمر بالا ببرید تا همینطور به اصلاح و پیشرفت ادامه دهید
من هدفم را صحبت کردن برای ۱۰۰ نفر تعیین کردم؛ سپس ۱,۰۰۰ نفر و بعد ۱۰,۰۰۰ نفر. من همینطور اهدافی را برای بیشتر جوک گفتن و گریه کردن بر روی صحنه تعیین کردم.
- آنچه را که میآموزید را به دیگران آموزش دهید
من به طور منظم سخنرانان جدیدی را آموزش میدهم و در یک دوره دانشگاهی، سخنرانیِ عمومی را تدریس کردهام.