خودسازی

خودسازی و خودشناسی

عنوان

کتاب الکترونیکی خودسازی و خودشناسی

نویسنده

مشاوران گروه خردساز

زبان

فارسی

تعداد صفحه

41

انتشارات

انتشارات آنلاین علم فرزانگان برنا

صدق و کذب احساسات

در حقیقت احساسات نباید افسار زندگی‌مان را به دست بگیرد. سرج تیسرون نویسنده کتاب «صحت و کذب احساسات ما» در گفت‌وگو با مجله فرانسوی لوپوان عقاید خود را این‌طور بیان می‌کند.

* چرا شما با احساسات می‌جنگید؟

– تیسرون: توجه داشته باشید که من فقط با گرایش‌های کنونی و فعلی که می‌خواهند احساسات را پایه زندگی قرار دهند و صحت گفته‌های ما را تضمین کنند مخالفم. در جمع‌آوری اعانه و کمک برای قربانیان تسونامی یا بازگشت گروگان‌های دستگیرشده در عراق و یا در بازی‌های المپیک ما هر بار احساساتمان را صدا می‌زنیم زیرا احساساتمان ما را فریب نمی‌دهند.

* آیا ما باید نسبت به احساساتمان بی‌اعتماد باشیم؟

– تنها به احساساتی که برای ما نیست نباید اعتماد کرد. درواقع از آغاز زندگی احساسات ما مبهم هستند. یک کودک از اطرافیانش تقلید می‌کند. هنگامی‌که زمین می‌خورد ابتدا به مادرش نگاه می‌کند. اگر مادرش نگران شود او گریه می‌کند و بالعکس اگر بخندد او هم به‌نوبه خودش می‌خندد. این وابستگی به احساسات والدین می‌تواند تا پایان زندگی ادامه پیدا کند. به‌عنوان‌مثال من مردی را می‌شناسم که اغلب بی‌دلیل ناراحت بود. درواقع او خیلی زود تحت تأثیر عکس‌العمل‌های مادر کم‌حرفش قرار می‌گرفت. این رفتار در او درونی و پایدار شده بود. هرگاه که فکر می‌کرد ناراحت است درواقع در درون او مادرش بود که ناراحت می‌شد؛ اما به‌محض این‌که متوجه این نکته شد رفتارش را ترک کرد. این وابستگی به احساسات اطرافیان در عاشقان هم دیده می‌شود.

* منظور شما این است که احساساتی وجود دارند که نه به خاطر نزدیکی عاطفی به یک فرد عزیز بلکه به خاطر نگرانی و هراس می‌تواند بر ما غلبه کنند.

– بله مخصوصاً احساس خجالت و شرم. شمار زیادی از ما در بچگی‌مان زندگی می‌کنیم چون‌که کسی آن را به ما تحمیل می‌کند. ما اغلب ترجیح می‌دهیم که دوران بچگی‌مان را فراموش کنیم؛ اما ما با کودکی‌مان زندگی را دنبال می‌کنیم، بدون آن‌که متوجه آن باشیم. ما در مورد احساسات واقعی که در زندگی ما وجود دارند، اشتباه می‌کنیم.

* چگونه می‌توان در احساساتمان حسی را انتخاب کنیم که ما را از باقی عواطفی که برایمان نیست نجات دهد؟

اول یاد بگیریم که احساساتمان را بشناسیم. احساسات دیگری درون ما تکراری و کلیشه‌ای و اغلب بی‌اندازه هستند. این نوع احساسات نه باعث تسکین و سبک‌باری می‌شوند و نه شامل ایجاد روابط اجتماعی جدید و حتی گاهی اوقات دارای خصایص ظالمانه‌ای هستند. نزدیکان ما هم گاهی اوقات می‌توانند در این راه به ما کمک کنند. هرگز نباید گفته کسی را که به ما می‌گوید: «تو مرا یاد پدرت، مادرت یا برادرت می‌اندازی» بی‌اهمیت تلقی کنیم. این گفته ارتباط داشتن با یک فرد که در گذشته بوده و الآن نیست را به ما خبر می‌دهد و این ارتباط به معنای شبیه بودن به درگذشتگان نیست و برای این‌که این حرف‌های تحقیرکننده را نشنویم، الزاماً احتیاج به روان‌پزشک نداریم. توجه به خود و کمک خانواده می‌تواند در این زمینه کافی باشد. به‌شرط آن‌که همیشه این حس در ما باشد که حالات و احساساتی که از خود نشان می‌دهیم گاهی اوقات برای کس دیگری است.

شناخت هدف زندگی

بسیاری از مردم نمی‌دانند هدف از زندگی کردن چیست و تصوری گنگ و مبهم از هدف زندگی دارند و به‌تبع زندگی هدفمندی را هم سپری نمی‌کنند. اگر شما هم از این دسته افراد هستید می‌خواهم به شما بگویم که دوست عزیز، هدف از زندگی، زندگی کردن هدفمند است.

آیا در زندگی هدف خاصی را دنبال می‌کنی؟ به عبارتی آیا به معنای واقعی “زندگی ” می‌کنی یا این‌که خودت را در روزمرگی‌ها غرق کرده‌ای؟

هدف در زندگی آن چیزی است که با همه وجودت به آن علاقه‌مندی و برای رسیدن به آن سخت تلاش می‌کنی و همه سختی‌ها را به جان می‌خری تا از لذت و خوشی‌های آن پیروزی بهره‌مند شوی. هنگامی‌که بدانی ثمره تلاش و فعالیت‌های تو به دیگران هم سود می‌رساند و ممکن است زندگی آن‌ها را نیز هدفمند کرده تغییر دهد، انگیزه‌ای آن‌چنان قدرتمند در وجودت شکل خواهد گرفت که می‌توانی مشکل‌ترین کارها را نیز انجام دهی.

وقتی حس کنی که برای دیگران مفید هستی، شور و شوق و نیرویی زائدالوصف پیدا می‌کنی که در عبور از هر مانعی به کمکت خواهد آمد. دوست عزیز بدان که اگر هدفت را از زندگی پیدا نکنی، همواره جایی خالی در وجودت حس می‌کنی و انگار که چیزی گم کرده باشی سرگردان و بی‌هدف زندگی را سپری خواهی کرد ولی لذتی از آن نمی‌بری.

این کمبودهای درونی هستند که احساس‌های تلخ ناامیدی، درماندگی، پوچی، طردشدگی، ناامنی، ترس و آسیب‌پذیری را به همراه می‌آورند و زندگی را به کامتان تلخ خواهند کرد. پیدا کردن هدف زندگی امر واجبی است و هیچ‌کس نباید آن را به حاشیه رانده از آن غافل شود. تو نمی‌توانی هدف زندگی خود را در بین کتاب‌ها و مجلات و آگهی‌های بازرگانی پیدا کنی یا از کسی بخواهی که هدف زندگی‌ات را مشخص کند. این وظیفه فقط بر عهده توست یا باید آن را کشف کنی یا این‌که خلقش کنی.

علاقه و خواسته‌های تو، تصمیم و عزم و اراده‌ات عواملی هستند که هدفت از زندگی را شکل می‌دهند.

  • به چه چیز بیش از همه علاقه داری؟
  • دوست داری به چه‌کاری مشغول باشی و در چه‌کاری مهارت‌های بیشتری داری؟
  • چه چیزی باعث می‌شود که صبح از رختخواب بیرون بیایی؟
  • دوست داری چه‌کار کنی که دیگران را خوشحال کند یا گره‌ای از مشکلاتشان باز نماید؟
  • آیا از کمک کردن به دیگران شاد می‌شوی؟ اگر این‌طور است دوست داری چگونه این کار را انجام دهی؟
  • اگر بدانی شکست نمی‌خوری، دست به چه‌کاری خواهی زد؟

خداوند انسان را موجودی یگانه و متفاوت از بقیه آفریده‌هایش خلق نموده است و هرکدام از ما استعدادها، توانایی‌ها و نیروهای بالقوه‌ای دارد که باید آن‌ها را در همین “هدف زندگی ” جان بخشیم و به عرصه عمل درآوریم. هنگامی‌که هدف زندگی‌ات را بیابی، از زندگی‌ات لذت خواهی برد چراکه هرروز صبح با انگیزه انجام کارهای موردعلاقه‌ات از رختخواب بیرون می‌آیی، تمام روز با سعی و کوشش فراوان در جهت تحقق هدفت فعالیت می‌کنی و هنگامی‌که می‌بینی دیگران از نتایج کارهایت بهره می‌گیرند و لبخندی سرشار از رضایت روی لب‌هایشان می‌نشیند، پی می‌بری که تلاش‌هایت بیهوده نبوده است. به‌این‌ترتیب با خستگی رضایت بخشی به رختخواب می‌روی و خوابی خوش را تجربه می‌کنی. از ملزومات تعیین هدف این است که خود را به‌درستی بشناسی و از تمامی نقاط قوت و ضعف خود به‌تمامی آگاه باشی.

تو در کاری که به آن علاقه‌مندی مهارت داری و آنچه را که دوست داشته باشی به‌خوبی و با تمام وجود به انجام می‌رسانی. وقتی‌که ما دریابیم که به‌واقع به چه چیز علاقه‌مندیم، هیجان و شور و اشتیاقی بی‌مانند درونمان احساس خواهیم کرد که ما را در مسیر نیل به آن هدف قرار داده تا به انتها کمکمان خواهد کرد. گاهی اوقات هم پیدایش این هدف و کشف آن باعث می‌شود که ما ناامید و افسرده شویم چراکه می‌بینیم چقدر فرصت‌ها را ازدست‌داده‌ایم و تا برآورده کردن آرزوهایمان چه راه سخت و طولانی در پیش داریم.

تو باید این دو احساس متضاد را کنار هم جمع کنی و آن نیروی بزرگ و انگیزه قدرتمند را برای جبران فرصت‌های ازدست‌رفته به خدمت بگیری. بدان که شروع یک کار همیشه دشوار است ولی همین‌که قدم اول را برداری، از آن خیال‌پردازی‌های روزانه درمیایی و به دنیای واقعیات پا می‌گذاری.

به خاطر داشته باش که مسافت هزار کیلومتری با شروع از یک گام پیموده می‌شود و کسی که می‌خواهد کوه را جابه‌جا کند، ابتدا از جمع‌کردن سنگریزه‌ها آغاز می‌کند.

هنگامی‌که دریابی به‌واقع از زندگی چه می‌خواهی و علاقه و خواسته‌ات در زندگی چیست، تصمیم می‌گیری که به آن برسی و نقشه راه را ترسیم می‌کنی. این نقشه مسیرهای گنگ و مبهم را روشن کرده و راه‌هایی که به بن‌بست ختم می‌شوند را حذف می‌کند. وقتی‌که مسیر به‌وضوح و روشنی مشخص شد، ماهیت و شکل هدف نیز اندک‌اندک روشن می‌شود و تو خواهی توانست ابعاد آن را به چشم ببینی.

رؤیاهایتان را فراموش نکنید و به آن‌ها جان ببخشید چراکه بدون این آرزوها زندگی پویایی و نشاطش را از دست خواهد داد. آرزوها و تلاش‌هایی که برای تحقق آن‌ها صورت می‌گیرند، زندگی را به جریانی پربار، مفید، پویا و لذت‌بخش تبدیل خواهند کرد.
در ادامه این کتاب الکترونیکی ۴۱ صفحه ای عناوین زیر را مطالعه نمایید:
  • چگونه از زندگی لذت ببریم؟
  • چگونه از خود انسان برتری بسازیم؟
  • چطور به خودمان انگیزه بدهیم؟
  • تحمل خار و چیدن گل

برای مشاهده و دانلود کتاب، اگر از قبل اشتراک دارید، در حساب کاربری خود کنید یا اشتراک تهیه کنید.

دانلود کتاب الکترونیکی خودسازی و خودشناسی

حجم 1,370 کیلوبایت
فرمت pdf
زنبیل خرید